داستان معجزه - جای دو انگشت حضرت علی (ع)

با مدیریت استاد محمدرسول کریمی- سایت اختصاصی محمد رسول کریمی



پیامبر (ص) می فرمایند که از بهترین صدقه ها یاد دادن دانسته ها به دیگران است.

***


اطلاعیه:
باشگاه از 17 خرداد ماه اغاز خواهد شد
روزهای زوج و فرد از ساعت 18 الی 19:30
مکان :
خیابان معراج جنوبی - کوچه 22 - اولین کوچه فرعی سمت چپ
***


وفات حضرت زینب (س) در مجمع زینبیون اردیبهشت 1393
با نوای گرم : کربلایی حسین عینی فرد


***

باشگاه فرهنگی ، ورزشی و مذهبی رزمیکاران صاحب الزمان (عج) رفسنجان

داستان معجزه - جای دو انگشت حضرت علی (ع)
|


جای انگشت امام

داخل ضریح، صندوق بزرگ چوبی است. روی صندوق، مقابل صورت حضرت، مساحتی به اندازی تقریبی چهل سانتیمتر را به صورت محراب تزئین کرده اند. در آن قسمت سوراخی است که می گویند: انگشت مبارک حضرت از آنجا بیرون آمد و یکی از کافران را به دو نیم کرد. داستان آن در میان شیعیان بسیار مشهور است. مُرّة بن قیس کافر شنید که امام علی† بسیاری از اجداد او را کشته است. با سپهای چند هزار نفری بر مزار امام علی† حاضر شد و تصمیم به شکافتن قبر گرفت، اما دو انگشت از قبر بیرون آمد و او را به دو نیم کرد.
ابوالقاسم فردوسی (م 411 ق) در ین مورد چنین سروده است:
شهای که زد به دوانگشت مُرّه را به دو نیم
بری قتل عدو ساخت ذو الفقار انگشت
حکیم سنیی (م 538 ق) نیز در ین زمینه می گوید:
خواب و آرام مرّه و عنتر
کرده در مغز عقل زیر و زبر
سخنی از صاحب جواهر نشان می دهد ین قضیه در نظر او معتبر بوده است.[1] به فرض صحت ین قضیه، مشکل در آن است که ین داستان مربوط به بیش از هزار سال پیش است؛ در حالی که ین صندوق، هزار سال قدمت ندارد؛ چنان که بر آن نوشته شده، تاریخ پایان ساخت آن به سال 1202 ق باز می گردد.[2] ظاهراً سازندی صندوق یا دیگران ین سوراخ را بری یادبود آن داستان درست کرده اند.
منبع

جای دو انگشت علی (ع)

وقتی که سلطان مراد که از سلاطین ال عثمانست خواست به زیارت نجف اشرف قبر علی (ع) مشرف شود، در سر چهار فرسخی چشمش به گنبد شریف افتاد از اسب پیاده شد، امراء دولت هم از اسب پیاده شدند، علت را از او پرسیدند، گفت: چون چشمم به گنبد حضرت افتاد، اعضایم به لرزه افتاد، به طوری که قدرت سواری نداشتم لذا پیاده شدم و احترام کردم. گفت: راه دور است خوب است تفال به قران بزنید، او هم تفال به قران زد و این ایه امد "فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی: کفشهایت را در بیاور چون در وادی مقدس طوی هستی" (ط 12) پس با پای پیاده و بدون کفش به طرف حرم امیرالمومنین رفت، چشمش به موضع دو انگشت مبارک افتاد، از قصه اش سوال کرد ، گفتند این حکایت مربوط به مره بن قیس است، یکی گفت : این از جعلیات شیعه هاست و اصلی ندارد ، سلطان مراد گفت: از حضرت می خواهم تا صدق و کذب ان را متوجه شوم. فردا حضرت حقیقت قضیه را بر او منکشف کرد، سلصان مراد دستور دادزبان ان مرد دشمن را بریدند.

 

جایگاه دو انگشت در جهت جنوبى صندوق قبر مطهر , نزدیک بالاى سر قرار دارد.

در این مکان مجموعه اى از سنگهاى قیمتى وجواهرآلاتى که از طرف پادشاهان و افراد سرشناس به حرم مطهر اهدا شده اند قرار دارد.
بر چهارچوب روبه روى جایگاه دو انگشت این آیه از قرآن کریم نقش بسته است: (ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله, ید الله فوق أیدیهم).

ماجراى جایگاه دو انگشت در برخى از منابع تاریخى ذکر شده است.

محدث نورى این ماجرا را ذکر مى کند.

وى مى گوید: داستان مرة بن قیس گرچه در منابع و کتب معتبر ذکر نشده اما شهرت آن نزد شیعیان بسیار زیاد است و بر کسى پوشیده نمى باشد.
بلکه معجزه اى مى باشد که به این شهرت رسیده است.
حکیم فردوسى از شعراى قرن پنجم و حکیم سنائى غزنوى از شعراى قرن ششم در حدیقه ى خود آن را ذکر کرده اند.
سنائى گفته است این ماجرا یکى از مناقب مسلم مى باشد. مولى حسن الکاشى از معاصران علامه حلى , در این باره قصیده اى سروده است.

طبق کتاب ذکر شده خلاصه ى این ماجرا چنین است:
عالم وارسته سیدنصرالله الحائرى از مولى عبدالکریم از کتاب تبصرة المؤمنین و سید محمد صالح الترمذى متخلص به الکشفى از علماى أهل تسنن در کتاب المناقب این ماجرا را نقل مى کنند و الکشفى مى گوید این ماجرا طبق اسانید صحیح و معتبر قابل اثبات است:
مرة بن قیس مردى کافر بوده و غلامان بسیارى داشت.
روزى مره با افراد قبیله ى خود درباره پدران ,اجداد و بزرگان قبیله صحبت مى کرد. به مره گفته شد اکثر پدران و اجدادت با شمشیر علی بن أبی طالب کشته شدند.
مره خشمگین شد و سراغ قبر علی بن أبی طالب را گرفت. به او گفته شد که قبر علی در نجف است.
مره نیز سپاهى با دوهزار نفر سوار کار و چند هزار نفر پیاده آماده کرد و به سمت شهر نجف حرکت کرد.
وقتى سپاه مره به نجف نزدیک شد مردم داخل شهر تحصن کردند. سپاه مره به مدت شش روز با مردم نجف جنگید تا اینکه توانست گوشه اى از دیوار شهر را ویران کرده به داخل شهر راه بیدا کند.
با ورود سپاه مره مردم شهر گریختند. مره به طرف حرم مطهر آمد و به صاحب بارگاه گفت: ( اى على, تو پدران و اجداد مرا کشته اى). و با گفتن این جمله تلاش کرد ضریح مطهر را با شمشیرش بشکافد.
در این لحظه دو انگشت مانند شمشیر ذوالفقار از داخل ضریح بیرون آمد و مره بن قیس را به دو نیم کرد ودر جا دو به سنگ سیاه تبدیل شد.
این دو سنگ سیاه به دروازه شهر نجف آورده شدند و هر کس که به زیارت بارگاه أمیرالمؤمنین مى آمد آنها را با پایش مى زد.
این دو سنگ مدتها در کنار دروازه شهر بودند تا اینکه روزى یکى از خادمان مسجد کوفه آنها را برداشته و به کنار در مسجد کوفه برد و هر زائرى که قصد داشت به این دو سنگ لگد بزند از او پولى مى گرفت و از این راه کسب روزى مى کرد.
سید محمد صالح الترمذى مى گوید: شیخ یونس از افراد وارسته و سرشناس نجف به من گفت: من یکى از اعضاى سنگ شده مره بن قیس را آنجا دیده ام.

گفته مى شود شیخ قاسم الکاظمى النجفى شارح کتاب (الاستبصار) علیه کسى که این دو سنگ را از شهر نجف بیرون برد دعا مى کرد و مى گفت: خداوند خشنود نباشد از کسى که این دو سنگ را از این بارگاه مطهر بیرون کرد و این معجزه باهره را از بین برد. (1)

این بقعه از بقعه هاى مشرف به شمار مى آید.
شیخ محمدحسن النجفى در کتاب جواهرالکلام , در باب نکاح, فصل لعان مى گوید: نفرین و لعنت کردن با ذکر أسماء الله الحسنى که به معنى انتقام و عظمت و هیبت مى باشد شدیدتر خواهد بود.
جاى نفرین و لعنت کردن نیز در یکى از بقعه هاى مشرف باشد.
مانند بین رکن و مقام در مسجدالحرام در مکه مکرمه و در مسجد الأقصى نزدیک صخره در بیت المقدس و نزدیک قبر مطهر رسول اکرم(ص) در مدینه منوره و در مکان معروف به دو انگشت در بارگاه مطهر حضرت أمیرالمؤمنین(ع) نزدیک بالاى سر مبارک.


1-تاریخ النجف الأشرف, محمد حسین حرزالدین 445


سایت کربلایی حسین عینی فرد

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: داستان معجزه - جای دو انگشت حضرت علی (ع),
نویسنده : محمدرسول کریمی(مدیر سایت)
تاریخ : یک شنبه 11 / 11 / 1392
زمان : 21:20